خاطرات
АЛЕКСАНДР ПУШКИН
آلکساندر پوشکین
خاطرات
آنگه كه روزِ هياهو
در شب
بهسان مرگ
خاموش ميشود
وين شهرها
همه در تيرگي
مستاند و غوطهور
و آنگه كه سايهي تاريك و روشنِ شب
با اين زمين و خاك ميگردد آشنا
وين خواب و خورِ شامگاهِ سكوت
اِنعامِ ناچيزِ زحمتِ هرروزه ميشود
ساعات شبزندهداري و ملال من
سرميرسد ز راه
در اين بطالتِ شب
اَژدَهايانِ سركشِ قلبم
آشكارا شعله ميكشند
آنگه
در اين سرِ شوريده و غمين و فسرده
هرآن جوشش است!
در قلب
آرزوها چه ميتپند و
در جان چه شورش است!
آنگاه
پيش روي من
تومارِ بلندِ خاطرات زنده ميشود
از بين اين همه
با انزجار و خشم
سرتاسرِ گذشتهي خود را
دوره ميكنم
ميلرزم از درون
ميپاشم از برون
نفرين و لعنتي ميفرستم
بر خاطراتِ خويش
تلخ است گريهام
تلخ است شِكوِهام
اما سطورِ غمگنانهي
اين خاطرات را
هرگز زِ تومارِ زندگي
پاك نخواهمكرد!
۱۸۲۸
ترجمه: ۳ آگوست ۲۰۰۲
نقش آفتاب یعنی آتش بر آب. این صفحه مربوط به اوراق و کارهای پراکنده و ترجمه های حمیدرضا آتش برآب است. نام خانوادگی من بر خلاف تصور بسیاری به هیچ عنوان مستعار و انتخابی نیست، بلکه نام حقیقی من است. در مرداد 1356 و در شهر زیبای اهواز زاده شدم. در انواع و اقسام دانشگاهها و رشته ها درس خواندم، و ادبیات روسی را هم در مقطع دکتری و در دانشگاه مرکزی مسکو به پایان رساندم. مترجم آثار ادبیات روسی به زبان فارسی و ادبیات فارسی(بیشتر شعر) به زبان روسی هستم که برخی از ترجمه هایم به صورت کتاب در نشرهای هرمس, نشر نی, آهنگ دیگر و نشر ماهی منتشر شده اند. سالیانی هم زائر این سرزمینهای سرد روس بوده و هستم. گاه گاهی هم محض خنده شعرکی می سازم. آن کارها که عنوان شاعر در ابتدایشان نمی آید از آن من است و باقی، ترجمه و یادداشت های من است عمدتا از ادبیات و شعر روس. در مقاطع مختلفی هم برای نخستین بار در ایران کارگاههای ادبیات روسی را برگزار کرده ام.