ميهن
АНДРЕЙ БЕЛЫЙ
آندرِی بیِـلی
ميهن
شبنمها
سَراشيبها
غبار و مه
سپيدهي سرخ بر علفهاي هرز
مردمانِ فقير و گرسنه.
و در اين پهناي آزادش
و در اين آزادياش
اسارت احساس ميكني.
سرزمينِ عبوس و سُربي
از جلگههاي سردش
فريادي روانه ميكند ما را كه
" هلاك شو
بهسان ديگران
هلاك شو
هلاك! "
نفَست برنميآيد
مخاطرات مرگبار
به گوشات بيگانهاند
تنها فريادهايي تسلاناپذير به گوشات ميرسند
و اشكها و
ضجهها و
شكوِهها.
باد
همان فريادها را
ميرساند به ما
همان قطارِ مرگهاي بيپايان را
ميرساند به ما.
بر سراشيبها
با داسها درو ميكنند
بر سراشيبها
خَلق را درو ميكنند.
سرزمينِ شوم و يخزده!
سرزمينِ نفرينشده به تقديري آهنين!
مادر ما!
روسيه!
اي ميهنِ ناميمون!
كيست
كه اينچنين
تو را به سُخره گرفتهاست؟
مسكو، ۱۹۰۸
ترجمه: ۴ مي ۲۰۰۵
نقش آفتاب یعنی آتش بر آب. این صفحه مربوط به اوراق و کارهای پراکنده و ترجمه های حمیدرضا آتش برآب است. نام خانوادگی من بر خلاف تصور بسیاری به هیچ عنوان مستعار و انتخابی نیست، بلکه نام حقیقی من است. در مرداد 1356 و در شهر زیبای اهواز زاده شدم. در انواع و اقسام دانشگاهها و رشته ها درس خواندم، و ادبیات روسی را هم در مقطع دکتری و در دانشگاه مرکزی مسکو به پایان رساندم. مترجم آثار ادبیات روسی به زبان فارسی و ادبیات فارسی(بیشتر شعر) به زبان روسی هستم که برخی از ترجمه هایم به صورت کتاب در نشرهای هرمس, نشر نی, آهنگ دیگر و نشر ماهی منتشر شده اند. سالیانی هم زائر این سرزمینهای سرد روس بوده و هستم. گاه گاهی هم محض خنده شعرکی می سازم. آن کارها که عنوان شاعر در ابتدایشان نمی آید از آن من است و باقی، ترجمه و یادداشت های من است عمدتا از ادبیات و شعر روس. در مقاطع مختلفی هم برای نخستین بار در ایران کارگاههای ادبیات روسی را برگزار کرده ام.